پرونده «دشت مغان» _ شماره ۷

روزگار پرمحنت «دشت مغان» در دوران قاجار

جنگاوری عشایر شاهسون در جنگ با روس و عثمانی، محنت‌های ناشی از مرزنشینی در زمان ضعف حکومت مرکزی، انفصال و جدایی آنان از افراد هم‌خون‌شان و نیز متحمل شدن ضربات سخت اقتصادی در اثر مرزبندی جدید سیاسی، و همچنین درگیری با قحطی و نهایتا مقاومت در برابر مشروطه‌خواهان جزو نقاط برجسته تاریخ این سرزمین زرخیز در دوران قاجار است.
روزگار پرمحنت «دشت مغان» در دوران قاجار
کد خبر:۴۰۴۶

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ پیشتر، در این پرونده، از تمدن و شهرنشینی ۲۵۰۰ ساله اهالی دشت مغان تا انتهای صفویه و افشاریه را مرور کردیم، و از شرایط خاص جامعه شاهسون در این ناحیه مرزی نوشتیم. یادداشت زیر، بخش اول از توصیف شرایط بسیار دشوار عشایر مغان در ابتدای دوره قاجار است.

 

دوره قاجار برای ایران ما، دورانی پر از زد و خورد تمدنی با جبهه غرب است. در شمال‌غرب ایران، هجوم فراگیر و پربسامد و پرخسارت روس و عثمانی که طی سالیان پیش آغاز شده، خصوصا با دو عهدنامه ننگین گلستان و ترکمانچای در این دوران نتیجه می‌دهد، و بخش بزرگی از خاک ایران عزیز را از سرزمین مادری جدا می‌کند. ازسوی دیگر، ایجاد هسته سخت سیاسی و پمپاژ لوازم مدرنیته در کشور به نفع انگلستان، که نهاد‌های بومی داخلی را یک‌به‌یک از درون تهی کرد و جایگزین‌های نادرست و کژتابی را با آنها جایگزین نمود (مانند دارالفنون، مدرسه نوین، طب نوین، ایجاد انواع جدید نهاد‌های مدنی مانند قانون اساسی و بلدیه و ...) ابتدا به مشروطیت انحراف‌یافته و سپس به ایجاد حکومت پهلوی منتهی شد که تمام‌قد در اختیار انگلستان بود.

 

از همین پرونده بیشتر بخوانید:

 

 

در این رهگذر، عشایر مرزدار کشور، که بار اصلی مقابله با کشمکش‌های مرزی و همچنین مقاومت در برابر دگرگونی‌های هویتی بر دوش آنان بود، بیشترین چالش‌ها و صدمات را در دوره قاجار متحمل شدند. میر نبی عزیززاده درباره شرایط مغانی‌ها در دوران قاجار می‌نویسد:

 

گرفتاری و محنتی که در دوره قاجار گریبان‌گیر مردم غیرتمند عشایر سلحشور منطقه شد چنان سنگین و شکننده بود که پایه‌های استوار نظام اجتماعی آن دیار را فروپاشانید. بعد از مواجهه با این صدمات اجتماعی بود که مردم منطقه ده‌ها سال در حیرت و سرگردانی به سر برده و نتوانستند زندگی عادی خود را از سر گیرند در اوایل حاکمیت این سلسله در ایران به علت اردوکشی آقا محمد خان قاجار به ایالات قفقاز، دشت مغان در وضعیت جنگی قرار داشت... در عهد سلطنت فتحعلی شاه قاجار، دو جنگ بزرگ میان روسیه و ایران به وقوع پیوست که در متون تاریخی و سیاسی و نظامی به جنگ‌های ۱۰ ساله و جنگ‌های سه ساله معروف شده است. (1) 

 

به‌عنوان نماد نبرد تمدنی در این دوره، یپرم ارمنی را به خاطر بیاورید که برای اهتزاز پرچم مشروطه به نفع انگلستان، بر نعش مطهر شهید آیت‌الله فضل‌الله نوری، چه اسائه ادبی کرد! این، تنها کنش یک مشروطه‌خواه نبود، به قول سیدجلال آل‌احمد در غربزدگی:

 

این‌که پیشوای روحانی طرفدار «مشروطه» در نهضت مشروطیّت بالای دار رفت، خود نشانه‌ای از این عقب‌نشینی بود؛ و من با دکتر «تندرکیا» موافقم که نوشت: «شیخ شهید نوری نه به عنوان مخالف «مشروطه» – که خود در اوایل امر مدافعش بود – بلکه به عنوان مدافع «مشروعه» باید بالای دار برود»؛ و من می‌افزایم، و به عنوان مدافع کلّیّت تشیّع اسلامی. به همین علّت بود که در کشتن آن شهید، همه به انتظار فتوای نجف نشستند. آن هم در زمانی که پیشوای فکری روشنفکران غرب‌زده‌ی ما ملکم خان مسیحی بود و طالب‌اوف سوسیال دمکرات قفقازی! و به هر صورت از آن روز بود که نقش غرب‌زدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سرِ دار، همچون پرچمی می‌دانم که به علامت استیلای غرب‌زدگی پس از دویست سال کشمکش، بر بام سرای مملکت افراشته شد.

 

با جلو بردن ذره‌بین به سمت سرزمین مغان ببینیم در دوره قاجار بر مردم مقاوم و غیرتمند دشت مغان چه گذشته است. مهمترین وقایع مرتبط با این سرزمین در دوره قاجار در این تاریخ‌ها به‌وقوع پیوسته است:


• سلسله قاجار: ۱۱۷۵ الی ۱۳۰۴ هجری خورشیدی


• جنگ اول با روس: ۱۱۸۳ الی ۱۱۹۲ ه. ش.


• عهدنامه گلستان: ۲ آبان ۱۱۹۲ ه. ش. - جدا شدن قفقاز، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، چچن و اینگوش امروزی و الحاق به روسیه


• جنگ با عثمانی: ۱۲۰۰ الی ۱۲۰۱: معاده اول ارزروم


• جنگ دوم با روس: ۱۲۰۵ الی ۱۲۰۶ ه. ش.


• عهدنامه ترکمانچای: ۱ اسفند ۱۲۰۶ ه. ش. - جدا شدن سه ایالت دیگر قفقاز، یعنی ایروان، نخجوان و بخش‌های دیگری از تالش در الحاق به روسیه، و محدودتر شدن حاکمیت ایران بر دریای خزر و پذیرش کاپیتولاسیون


• صدارت امیرکبیر: ۲۸ مهر ۱۲۲۷ تا ۲۲ آبان ۱۲۳۰ ه. ش.


• موج اول قحطی: ۱۲۵۰ ه. ش.

 
• دستور به شاهسون‌ها برای یکجانشینی و عدم عبور از مرز – بسته شدن مرز روسیه: ۱۲۶۲ ه. ش.


• صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه: ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ ه. ش.


• تشکیل مجلس شورای ملی:۱۴ مهر ۱۲۸۵ ه. ش.


• تدوین نخستین قانون اساسی ایران - تبدیل پادشاهی مطلقه به پادشاهی مشروطه: ۸ دی ۱۲۸۵


• بیماری و درگذشت مظفرالدین شاه و آغاز سلطنت محمدعلی شاه: ۲۸ دی ۱۲۸۵


• به توپ بستن مجلس به دستور محمدعلی شاه و دستگیری و اعدام روزنامه‌نگاران و واعظان پناهنده در مجلس: ۲ تیر ۱۲۸۷ ه. ش.


• تصرف کل اصفهان توسط نیرو‌های بختیاری به رهبری صمصام‌السلطنه: ۱۲۸۷


• تصرف کل رشت توسط نیرو‌های مشروطه‌خواه و تشکیل کمیته ستار: بهمن ۱۲۸۷


• تصرف قزوین به دست نیرو‌های مشروطه‌خواه رشت، دستور محمدعلی شاه برای تشکیل مجلس شورای ملی با همان کیفیت سابق و حرکت نیرو‌های بختیاری به رهبری سردار اسعد به سمت تهران: اردیبهشت ۱۲۸۸


• فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان رشت و اصفهان، خلع محمدعلی شاه از سلطنت و انتصاب فرزندش احمد میرزا به پادشاهی


• معرفی عضدالملک به عنوان نایب‌السلطنه، آغاز به کار محمدولی خان تنکابنی به عنوان رئیس دولت و وزیر جنگ، سردار اسعد بختیاری به عنوان وزیر داخله و یپرم خان به عنوان رئیس نظمیه تهران و برگزاری دادگاهی به منظور محاکمه سران ضد مشروطه و اعدام افرادی مانند آیت‌الله فضل‌الله نوری، میرهاشم تبریزی و مفاخرالملک: مرداد ۱۲۸۸ 


• کودتای سیدضیاءالدین طباطبایی ناشر روزنامه رعد به همراه رضاخان میرپنج فرمانده قوای قزاق مستقر در قزوین – فتح بدون خونریزی شهر تهران: ۳ اسفند ۱۲۹۹ ه. ش.

 
• شورای عالی آموزش و پرورش برای نظارت بر گسترش مدارس مدرن در تهران تشکیل شد: ۱۲۹۹


• تأسیس حکومت شبه خودمختار جمهوری خراسان توسط کلنل محمدتقی خان پسیان فرمانده ژاندارمری خراسان: خرداد ۱۳۰۰


• سرکوب و قتل کلنل محمدتقی خان پسیان: ۱۱ مهر ۱۳۰۰ ه. ش.


• سرکوب میرزا کوچک خان جنگلی توسط رضاخان سردار سپه: ۱۱ آذر ۱۳۰۰


• نخست وزیری رضاخان سردار سپه: ۵ آبان ۱۳۰۲


• احمدشاه برای همیشه ایران را به قصد اروپا ترک کرد: آبان ۱۳۰۲


• عزل احمدشاه و تصویب پایان سلطنت قاجار: ۹ آبان ۱۳۰۴

 

پس از روی کار آمدن آقامحمدخان قاجار، در جنگ‌های محدودی که بین آقامحمدخان و روسیه درگرفت، عشایر مغان نقش جدی داشتند، درعین‌حال پس از شکست آقامحمدخان از روس‌ها، سرزمین این عشایر آماج تاخت‌وتاز و تاراج قرار گرفت.

 

با آغاز حاکمیت قاجاریه، جنگجویان و سرداران این ایل میهن‌پرست بیش از ۵۰ سال در درگیری‌های ایران و روس حضور فعالانه داشتند و فداکاری‌ها و حماسه‌های کم‌نظیری را در این جنگ‌ها خلق کردند. آنها در این دوره بزرگترین نیروی نظامی منطقه بودند که آذربایجان را نجات دادند. اگر مردم شیروان و آران و گرجستان سلطه جابرانه و نامشروع کفار روسی را تحمل کردند و از ایران بزرگ منتزع شدند هیچ بعید نبود که آذربایجان نیز به همین سرنوشت گرفتار آید، اما شاهسون‌ها و عشایر منطقه با ایثار جان و مال خود از آذربایجان به عنوان سر ایران دفاع کردند. (2)

 

پس از آقامحمدخان، نبرد با روس‌ها گسترش یافت. در این جنگ‌ها مسئولیت سپاه ایران بر عهده نایب‌السلطنه عباس میرزا بود. شاهسون‌ها در سپاه عباس میرزا حضوری قوی و چشمگیر داشتند و رشادت‌ها نشان دادند. از عملیات‌های شهادت‌طلبانه و یورش‌های چندصد نفره آنان به سمت سپاه تا بن دندان مسلح روس تا جنگیدن‌های شجاعانه سران این قوم، در تاریخ ثبت و ضبط شده است. با وجود اینکه حکومت مرکزی قاجار از پشتیبانی شاهسون‌ها و عباس میرزا سر باز زده بود، اما روس‌ها بخصوص در مواجهه با مقاومت جانانه مردم آذربایجان و اردبیل و اهالی دشت مغان به شمال دشت ارس عقب نشستند. دیدیم که همین روحیه، پیشتر نیز در زمان صفویه وجود داشته است.

 

در بررسی تاریخ ایران و به‌ویژه صفحات حادثه‌خیز آذربایجان و اردبیل در تمام ادوار تاریخ نقش تعیین‌کننده عشایر دشت مغان به چشم می‌خورد. این نقش سیاسی و اجتماعی درخور تحسین از دوره صفویان با نام سازمان ایلی و نظامی شاهسون در حوادث مختلف ایران نقش بسته و ثبت شده است. حمایت موثر و کارآمد طوایف مغان از شیوخ صفوی و حضور آنان در جنگ‌های این خاندان شیعه‌مذهب چنان تابندگی و درخششی دارد که توجه تمام مورخان ایرانی و غیرایرانی را در مقاطع مختلف تاریخی به خود جلب کرده است. مقاومت شجاعانه شاهسون‌ها در آستانه سقوط صفویان در برابر تهاجم ترکان عثمانی و روس‌ها حادثه‌ای کم‌نظیر در این منطقه از ایران به حساب می‌آید. دلاوری‌ها و جانبازی‌های درخور تامل آنان در جنگ‌های ایران و روس نیز بر هیچکس پوشیده نیست. (3)

 

جنگ‌های دامنه‌دار ایران و روس، با وجود دلاوری‌های عشایر منطقه، با توجه به ضعف شدید حکومت مرکزی، نهایتا به دو عهدنامه گلستان و ترکمانچای منتهی شد.

 

طبق عهدنامه ترکمانچای در سال ۱۲۴۳ قمری مرز‌های ایران از طرف شمال محدود شده و به شکل امروزی درآمد. در نتیجه قسمت بزرگی از منطقه قشلاقی شاهسون نیز از بین رفت. شاهسون‌ها معتقد بودند که فتحعلی شاه طی این معاهده در حقیقت آذربایجان را به روسیه فروخته است. ولی قوای ایرانی توانستند ترتیبی اتخاذ کنند که شاهسون‌ها بتوانند از مزارع و مراتع آن سوی مرز برخوردار شوند.(4) 

 

در پی این دو جنگ، کوچ‌نشینی این طوایف، تا ابتدای زمان پهلوی، برای حکومت مرکزی یک چالش به‌شمار می‌رفت. در بخش بعدی خواهیم دید که شاهسون‌ها تا انتهای حکومت قاجار، سعی وافری داشتند که دارایی‌های هویتی و اقتصادی خود را حفظ کنند؛ اما شرایط پرچالش آن روزگار، گام به گام بر مشکلات و سختی‌های آنان افزود.

-----------------

پی‌نوشت

(1) میرنبی عزیززاده. تاریخ دشت مغان. موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران. ۱۴۰۰. چاپ پنجم. ص ۱۶۵

(2) همان. ص ۲۱۵

(3) همان. ص ۱۹۶

(4) Tapper, Richard Lionel (1997). Frontier nomads of Iran : a political and social history of the Shahsevan. Cambridge, U.K. ; New York, NY, USA : Cambridge University Press Collection – p:167

ارسال نظرات